پنجشنبه، اسفند ۰۴، ۱۳۸۴

...آسمان بار امانت نتوانست کشید

از همان روزی که در خانه علی شکست، آل الله دانستند که نه خانه شان، نه اهلشان، نه حرمشان و نه حرمت شان و نه حتی دوستانشان هیچ کدام دیگر امن نخواهند بود؛
...نه امنی و نه امانی
می توانستند اگر می خواستند، اگر می خواستند که این صلیب ها را از دوش خود بردارند و بر زمین بنهند، بگذارند و بگذرند؛
!نخواستند
بر این حکمت که : زمین هیچ گاه از اولیاء خدا خالی نخواهد ماند, همواره صلیبی بر دوش کسی، کسانی از مردان خواهد بود، مردانی که هرگز صلیب ها را وا نمی نهند؛
...صلیب هایی
...صلیب هایی
نه از چوب، که : سرنوشت محتوم صلیب های چوبی همواره شکسته شدن و بر زمین افتادن است؛
صلیب هایی خود همه درد نه فقط آدمیان، که رنج خدا هم، از رنجش اهل و آل اش که صلیب بر دوش کوچه های تاریک را می پیمایند و با پیکر هایی سوزان نور می دهند راه های هنوز نا گشوده را
.
.
.
!من ناراحتم نمی فهمم دارم چی می گم! خلاصه اش اینه که : تسلیت

یکشنبه، بهمن ۳۰، ۱۳۸۴

...پیش از اینت بیش از این

نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد
بختم ار یار شود رختم از اینجا ببرد
کو حریفی خوش و سرمست که پیش کرمش
عاشق سوخته دل نام تمنا ببرد
.
.
.
حام مینایی می سد ره تنگ دلی است
منه از دست که سیل غم ات از جا ببرد
--------
!حالم خوب بود حافظ باز کردم

---

تا حالا شده هیچی واسه گفتن نداشته باشی؟
نه که کله ات خالی باشه ها، نه!! بلکه هر چیزی که واسه گفتن یا درستشو بگم: "نوشتن"، پیدا میکنی یه لحظه به نسبتی که با اون کلام داری فکر می کنی و اونوقت دستت واسه نوشتن نمی گرده ،زبونت واسه گفتن!؛

پنجشنبه، بهمن ۲۰، ۱۳۸۴

Last MAN StAndinG

!نه
!سواران، نه
...تک سوار عرب افتاد ز پا
!سواران
!... کف نزنید

سه‌شنبه، بهمن ۱۸، ۱۳۸۴

مردانی؛
زنانی ؛
....راه هایی
،راه هایی که هستند نه به اعتبار
نه به هویت خود؛
! که به اعتبار روندگانشان
زنانی؛
مردانی؛
.راه گشایانی
...اما
.نه راه روانی

*استاد قلم زن


اين نام، ناموس مسلماني است. سرمايه و ثروت قدسي امت احمدي است. پرچم خجسته غرور و شعور و آرمان و انديشه و آبروي عالم اسلامي است. نماينده و نماد همه ارواح مکرم و پاکان دو عالم است. "نام احمد نام جمله انبياست"؛

خوار داشت اين نام، خوارداشت تمدن کلاني است که بر صورت صاحب آن نام ساخته شده است، خوار داشت هزاران هزار جان شيفته اي است که از او هويت مي گيرند و معنويت مي آموزند، خوار داشت صدها عالم و عارفي است که از سفره او قوت و قوت گرفته اند و مي گيرند. خوارداشت غرور و شعور و عشق و ايمان پاره بزرگي از بشريت است؛
باکي نيست. سوزاندن اين عود چه به آتش "آزادي" و چه به آتش "غيرت"، عالم را عطرآگين خواهد کرد. اما آتش افروزي آيا ادب آزادي و دينداري است؟
دکتر سروش:*

پنجشنبه، بهمن ۱۳، ۱۳۸۴

Lord's masterpiece!

*...سپاس تنها شایسته خداوندی است که در یکتائی اش بالاترین است و در تنهائی اش، پائین و به بندگا ن اش نزدیک


...در تنهائی اش، به بندگان اش

------

...خدا تنهاست؛

انسان را آفرید

بر او منت نهاد

از صفاتش به او چیزی بخشید



او را عزیز داشت!؛


----------------------
فرازی از خطابه غدیر پیامبر:*