پنجشنبه، اسفند ۰۴، ۱۳۸۴

...آسمان بار امانت نتوانست کشید

از همان روزی که در خانه علی شکست، آل الله دانستند که نه خانه شان، نه اهلشان، نه حرمشان و نه حرمت شان و نه حتی دوستانشان هیچ کدام دیگر امن نخواهند بود؛
...نه امنی و نه امانی
می توانستند اگر می خواستند، اگر می خواستند که این صلیب ها را از دوش خود بردارند و بر زمین بنهند، بگذارند و بگذرند؛
!نخواستند
بر این حکمت که : زمین هیچ گاه از اولیاء خدا خالی نخواهد ماند, همواره صلیبی بر دوش کسی، کسانی از مردان خواهد بود، مردانی که هرگز صلیب ها را وا نمی نهند؛
...صلیب هایی
...صلیب هایی
نه از چوب، که : سرنوشت محتوم صلیب های چوبی همواره شکسته شدن و بر زمین افتادن است؛
صلیب هایی خود همه درد نه فقط آدمیان، که رنج خدا هم، از رنجش اهل و آل اش که صلیب بر دوش کوچه های تاریک را می پیمایند و با پیکر هایی سوزان نور می دهند راه های هنوز نا گشوده را
.
.
.
!من ناراحتم نمی فهمم دارم چی می گم! خلاصه اش اینه که : تسلیت