...پیش از اینت بیش از این
نیست در شهر نگاری که دل ما ببردبختم ار یار شود رختم از اینجا ببردکو حریفی خوش و سرمست که پیش کرمش عاشق سوخته دل نام تمنا ببرد...حام مینایی می سد ره تنگ دلی استمنه از دست که سیل غم ات از جا ببرد -------- !حالم خوب بود حافظ باز کردم